عطار (غزلیات)/سواد خط تو چون نافع نظر دیدم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (سواد خط تو چون نافع نظر دیدم) از عطار |
' |
سواد خط تو چون نافع نظر دیدم | روایتی که ازو رفت معتبر دیدم | |
مرا چو زلف تو بر حرف می فرو گیرد | حروف زلف تو برخواندم و خطر دیدم | |
چه گویم از الف وصل تو که هیچ نداشت | من اینکه هیچ نداشت از همه بتر دیدم | |
تو را میان الف است و الف ندارد هیچ | که من ورای الف هیچ در کمر دیدم | |
کمند زلف تورا کافتاب دارد زیر | هزار حلقه گرفتار یکدگر دیدم | |
به حلق آمده جان در درون هر حلقه | هزار عاشق گم کرده پا و سر دیدم | |
سزد که هندی تو نام نرگس است از آنک | دو هندوی رخ تو نرگس بصر دیدم | |
چگونه شور نیارم ز آرزوی لبت | کز آرزوی لبت شور در شکر دیدم | |
ورای دولت وصل تو هیچ دولت نیست | ولی چه سود که آن نیز برگذر دیدم | |
چگونه وصل تو دارم طمع که من خود را | ز تر و خشک لبخشک و چشمتر دیدم | |
به عالم که ز وصلت سخن رود آنجا | هزار تشنه به خون غرقه بیشتر دیدم | |
ز مشرقی که ازو آفتاب حسن تو تافت | هزار عرش اگر بود مختصر دیدم | |
چو در صفات توام آبروی میبایست | فرید را سخنی همچو آب زر دیدم |