عطار (غزلیات)/سر زلف تو بوی گلزار دارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (سر زلف تو بوی گلزار دارد) از عطار |
' |
سر زلف تو بوی گلزار دارد | لب لعل تو رنگ گلنار دارد | |
از آن غم که یکدم سر گل نبودت | ببین گل که چون پای بر خار دارد | |
اگر روی تو نیست خورشید عالم | چرا خلق را ذره کردار دارد | |
وگر نقطهی عاشقان نیست خالت | چرا عاشقان را چو پرگار دارد | |
وگر زلف تو نیست هندوی ترسا | چرا پس چلیپا و زنار دارد | |
دهانت چو با پستهای تنگ ماند | شکر تنگ بسته به خروار دارد | |
خط سبز زنگار رنگ تو یارب | چو گوگرد سرخی چه مقدار دارد | |
چرا روی کردی ترش تا ز خطت | نگین مسین تو زنگار دارد | |
ندارم به روی تو چشم تعهد | که روی تو خود چشم بیمار دارد | |
چو تیمار چشم خودش می نبینم | مرا چشم زخمی چه تیمار دارد | |
مکن بیقرارم چو گردون که گردون | به صاحب قرانیم اقرار دارد | |
به یک بوسه جان مرا زنده گردان | که جانم به عالم همین کار دارد | |
فرید از لب تو سخن چون نگوید | که شعر از لب تو شکربار دارد |