عطار (غزلیات)/ذرهای نادیده گنج روی تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ذرهای نادیده گنج روی تو) از عطار |
' |
ذرهای نادیده گنج روی تو | ره بزد بر ما طلسم موی تو | |
گشت رویم چون نگارستان ز اشک | ای نگارستان جانم روی تو | |
هست خورشید رخت زیر نقاب | جملهی ذرات چشماروی تو | |
در درون چون نافهی آهوی حسن | خون جانها مشک شد بر بوی تو | |
شیر گردون جامه میپوشد کبود | از سواد چشم چون آهوی تو | |
آسمان را چون زمین در حقه کرد | آرزوی حقهی للی تو | |
هندویم هندوی زلفت را به جان | گر توان شد هندوی هندوی تو | |
چون ز چشمت تیرباران در رسید | طاق افتادیم از ابروی تو | |
نی که بنمودیم صد سحر حلال | در صفات نرگس جادوی تو | |
خاک خواهم گشت تا بادی مرا | بو که برساند به خاک کوی تو | |
نی ز چون من خاک گردی از درت | گر مرا بادی رساند سوی تو | |
چون کند از توکسی پهلو تهی | چون همی هستند در پهلوی تو | |
از کمان عشق بگریز ای فرید | کین کمانی نیست بر بازوی تو |