عطار (غزلیات)/دل بگسل از جهان که جهان پایدار نیست

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (دل بگسل از جهان که جهان پایدار نیست)
از عطار
'


دل بگسل از جهان که جهان پایدار نیست واثق مشو به او که به عهد استوار نیست
در طبع روزگار وفا و کرم مجوی کین هر دو مدتی است که در روزگار نیست
رو یار خویش باش و مجو یاری از کسی کاندر دیار خویش بدیدیم یار نیست
نومید شو ز هر که توانی و هرچه هست کامیدهای باطل ما را شمار نیست
عطاروار از همه عالم طمع ببر کاندر زمانه بهتر ازین هیچ کار نیست