عطار (غزلیات)/دلم بی عشق تو یک دم نماند

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۹ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (دلم بی عشق تو یک دم نماند)
از عطار
'


دلم بی عشق تو یک دم نماند چه می‌گویم که جانم هم نماند
چو با زلفت نهم صد کار برهم یکی چون زلف تو بر هم نماند
واگر صد توبه‌ی محکم بیارم ز شوق تو یکی محکم نماند
جهان عشق تو نادر جهانی است که آنجا رسم مدح و ذم نماند
دلی کز عشق عین درد گردد ز دردش در جهان مرهم نماند
اگر یگ ذره از اندوه نایافت به عالم برنهی عالم نماند
کسی کو در غم عشقت فرو شد ز دو کونش به یک جو غم نماند
مزن دم پیش کس از سر این کار که یک همدم تو را همدم نماند
اگرچه آینه نقش تو دارد چو با او دم زنی محرم نماند
اگر عطار بی درد تو ماند به جان تازه به دل خرم نماند