عطار (غزلیات)/دلم بی عشق تو یک دم نماند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (دلم بی عشق تو یک دم نماند) از عطار |
' |
دلم بی عشق تو یک دم نماند | چه میگویم که جانم هم نماند | |
چو با زلفت نهم صد کار برهم | یکی چون زلف تو بر هم نماند | |
واگر صد توبهی محکم بیارم | ز شوق تو یکی محکم نماند | |
جهان عشق تو نادر جهانی است | که آنجا رسم مدح و ذم نماند | |
دلی کز عشق عین درد گردد | ز دردش در جهان مرهم نماند | |
اگر یگ ذره از اندوه نایافت | به عالم برنهی عالم نماند | |
کسی کو در غم عشقت فرو شد | ز دو کونش به یک جو غم نماند | |
مزن دم پیش کس از سر این کار | که یک همدم تو را همدم نماند | |
اگرچه آینه نقش تو دارد | چو با او دم زنی محرم نماند | |
اگر عطار بی درد تو ماند | به جان تازه به دل خرم نماند |