عطار (غزلیات)/در کنج اعتکاف دلی بردبار کو

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (در کنج اعتکاف دلی بردبار کو)
از عطار
'


در کنج اعتکاف دلی بردبار کو بر گنج عشق جان کسی کامگار کو
اندر میان صفه‌نشینان خانقاه یک صوفی محقق پرهیزگار کو
در پیشگاه مسجد و در کنج صومعه یک پیر کار دیده و یک مرد کار کو
در حلقه‌ی سماع که دریای حالت است بر آتش سماع دلی بی‌قرار کو
در رقص و در سماع ز هستی فنا شده اندر هوای دوست دلی ذره‌وار کو
خالص برای لله ازین ژنده جامگان بی زرق و بی نفاق یکی خرقه‌دار کو
مردان مرد و راه‌نمایان روزگار زین پیش بوده‌اند درین روزگار کو
در وادی محبت و صحرای معرفت مردی تمام پاک رو و اختیار کو
اندر صف مجاهده یک تن ز سروران بر مرکب توکل و تقوی سوار کو
سرگشته مانده‌ایم درین راه بی کران وز سابقان پیشرو آخر غبار کو
عطار سوی گوهر آن بحر موج زن جز در درون سینه تورا رهگذار کو