عطار (غزلیات)/در درد عشق یک دل بیدار می نبینم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (در درد عشق یک دل بیدار می نبینم) از عطار |
' |
در درد عشق یک دل بیدار می نبینم | مستند جمله در خود هشیار می نبینم | |
جمله ز خودپرستی مشغول کار خویشند | در راه او دلی را بر کار می نبینم | |
عمری بسر دویدم گفتم مگر رسیدم | با دست هرچه دیدم چون یار می نبینم | |
گفتم مگر که باشم از خاصگان کویش | خود از سگان کویش آثار می نبینم | |
دعوی است جمله دعوی کو عاشقی و کو عشق | کز کشتگان عشقش دیار می نبینم | |
گر عاشقی برآور از جان دم اناالحق | زیرا که جای عاشق جز دار می نبینم | |
چون مرد دین نبودم کیش مغان گزیدم | دین رفت و بر میان جز زنار می نبینم | |
اکنون ز نا تمامی نه مغ نه ممنم من | اندک ز دست دادم بسیار می نبینم | |
دردا که داد چون گل عطار دل به بادش | وز گلبن وصالش یک خار می نبینم |