عطار (غزلیات)/بندگی چیست به فرمان رفتن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (بندگی چیست به فرمان رفتن) از عطار |
' |
بندگی چیست به فرمان رفتن | پیش امر از بن دندان رفتن | |
همه دشواری تو از طمع است | ترک خود گفتن و آسان رفتن | |
سر فدا کردن و سامان جستن | وانگهی بی سر و سامان رفتن | |
قابل امر شدن همچون گوی | پس به یک ضربه به پایان رفتن | |
از گرانباری خود ترسیدن | پس سبکبار به پیشان رفتن | |
در پی شمع شریعت شب و روز | همچو پروانه به پیمان رفتن | |
آبرو باش تو در جوی طریق | تا توانی تو بیابان رفتن | |
برگ ره ساز که بی برگ رهی | در چنین بادیه نتوان رفتن | |
گر تو دنیا همه زندان دیدی | فرخت باد ز زندان رفتن | |
ور ندانی تو بجز دنیا هیچ | مرده باید به فراوان رفتن | |
تا کی از خواب درآموز آخر | یک شب از گنبد گردان رفتن | |
قرنها شد که نمیآسایند | از تو شب خفتن وزیشان رفتن | |
عاشقان راست مسلم نه تو را | در ره دوست به مژگان رفتن | |
سر فدا کردن و چون عیاران | جان به کف بر در جانان رفتن | |
ترک عطار به گفتن کلی | پس درین بادیه ترسان رفتن |