عطار (غزلیات)/بر هرچه که دل نهاده باشیم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (بر هرچه که دل نهاده باشیم)
از عطار
'


بر هرچه که دل نهاده باشیم در مشرکی اوفتاده باشیم
گر بر کامی سوار گردیم حالی ز دو خر پیاده باشیم
صد عمر اگر به سر باستیم داد نفسی نداده باشیم
مستی و غرور سخت کاری است غم نیست که مست باده باشیم
زان پیش که سر نماند آن به کین باد ز سر نهاده باشیم
هرگه که ز زاد و بوم رستیم بینی که ز مرد زاده باشیم
چون سایه در آفتاب روشن در پیش خود ایستاده باشیم
آن به که درین قفس چو عطار از هستی خویش ساده باشیم