عطار (غزلیات)/ای یک کرشمه تو غارتگر جهانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای یک کرشمه تو غارتگر جهانی) از عطار |
' |
ای یک کرشمه تو غارتگر جهانی | دشنام تو خریده ارزان خران به جانی | |
آشفتهی رخ تو هرجا که ماهرویی | دلداهی لب تو هر جا که دلستانی | |
گر از دهان تنگت بوسی به من فرستی | جانهای تنگ بسته برهم نهم جهانی | |
تو خود دهان نداری چون بوسه خواهم از تو | هرگز برون نگنجد بوس از چنین دهانی | |
چون تو میان نداری من با کنار رفتم | چون دست درکش آرد کس با چنان میانی | |
تو یوسفی و هر دم زلف تو از نسیمی | کرده روان به کنعان از مشک کاروانی | |
دیری است تا دل من از درد توست سوزان | آخر دلت نسوزد بر درد من زمانی | |
گفتی بخواه چیزی کان سودمندت آید | کز سود کردن تو نبود مرا زیانی | |
وقت بهار خواهم در نور شمع رویت | من کرده در رخ تو هر لحظه گلفشانی | |
عطار اگرت بیند یک شب چنان که گفتم | صد جان تازه یابد آنگاه هر زمانی |