عطار (غزلیات)/ای عشق تو قبلهی قبولم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای عشق تو قبلهی قبولم) از عطار |
' |
ای عشق تو قبلهی قبولم | کرده غم تو ز جان ملولم | |
خورشید رخت بتافت یک روز | تا کرد چو ذرهی عجولم | |
میتافت پیاپی و دمادم | تا خواست فکند در حلولم | |
چون نیک نگاه کردم آن روز | بنمود جمال در افولم | |
میگفت به صد زبان که از من | بگریز که من نه از اصولم | |
کافر گردی علی الحقیقه | در حال اگر کنی قبولم | |
اکنون من بی قرار از آن روز | دل شیفتهتر ز بوهلولم | |
در گرد تو کی رسم که پیوست | در صحبت خود ندیم غولم | |
آنجا که بزرگی تو باشد | من خفته کدام بوالفضولم | |
ای کاش که بعد ازین همه عمر | ممکن بودی دمی وصولم | |
چه جای حلولیان طاغی است | زین پس من و سنت رسولم | |
عطار به ترک جان بگوید | گر شرح دهی چنین فصولم |