عطار (غزلیات)/ای شیوهی تو کرشمه و ناز
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای شیوهی تو کرشمه و ناز) از عطار |
' |
ای شیوهی تو کرشمه و ناز | تا چند کنی کرشمه آغاز | |
بستی در دیده از جهانم | بر روی تو دیده کی کنم باز | |
ای جان تو در اشتیاق میسوز | وی دیده در انتظار میساز | |
تا روز وصال در شب هجر | بر آتش غم چو شمع بگداز | |
در باز به عشق هرچه داری | در صف مقامران جانباز | |
پیمانهی هر دو کون درکش | یعنی که دو کون را برانداز | |
ای باز چو صید کون کردی | بازآی به دست شه چو شهباز | |
ای نوپر آشیان علوی | بر پر سوی آشیانه شو باز | |
گردون خرفی است بس زبون گیر | گیتی زنکی است بس فسون ساز | |
بر مرکب روح گرد راکب | زین بادیه تازیان برون تاز | |
چون غمزده قصهی غم خویش | با غمزه مگو که هست غماز | |
در مجلس کم زنان قدح نوش | در خلوت عاشقان طرب ساز | |
مقراض اجل گرت برد سر | چون شمع سر آور از دم گاز | |
خون خوار زمین گرت خورد خون | مانند نبات شو سرافراز | |
چون جوهر فرد باش یعنی | از خلق زمانه باش ممتاز | |
تا کی چون مقلدان غافل | تا چند چو غافلان پر آز | |
تا جان ندهی تو همچو عطار | بیرون مده از درون دل راز |