عطار (غزلیات)/ای دو عالم پرتوی از روی تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای دو عالم پرتوی از روی تو) از عطار |
' |
ای دو عالم پرتوی از روی تو | جنت الفردوس خاک کوی تو | |
صد جهان پر عاشق سرگشته را | هیچ وجهی نیست الا روی تو | |
صد هزارن قصه دارم دردناک | دور از روی تو با هر موی تو | |
کور باید گشت از دید دو کون | تا توان کردن نگاهی سوی تو | |
یافت هندوخان لقب بر خوان چرخ | ترک گردون تا که شد هندوی تو | |
پشت صد صد پهلوان میبشکند | تیر یک یک غمزهی جادوی تو | |
دی مرا خواندی به تیر غمزه پیش | تا کمان بر زه کنم ز ابروی تو | |
خود سپر بفکندم و بگریختم | کان کمان هم هست بر بازوی تو | |
نه ز تو بگریختم از بیم سنگ | زانکه دیدم سنگ در پهلوی تو | |
شد زبان در وصف تو عطار را | درفشان چون حلقهی للی تو |