عطار (غزلیات)/ای دل اندر عشق، دل در یار ده
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای دل اندر عشق، دل در یار ده) از عطار |
' |
ای دل اندر عشق، دل در یار ده | کار او کن جان و دل در کار ده | |
چند باشی در حجاب خود نهان | دلبرت صد بار آمد بار ده | |
یا برو گر ممنی اسلام آر | یا بیا گر کافری اقرار ده | |
خون خوری بر روی آن دلدار خور | خون دهی بر روی آن دلدار ده | |
آرزوهای تو بتهای تواند | جمله بتهات بر دیوار ده | |
پس در آتش چون خلیل بتشکن | جانت را شایستگی یار ده | |
ساقیا خمخانه را بگشای در | عاشقان را بادهی ابرار ده | |
زاهدان را از وجود خویشتن | وارهان و دردی خمار ده | |
چند پوشی دلق دام زرق را | دلق پوشان را کنون زنار ده | |
چون شود شایستهی ره جان تو | اهل دل را تحفه چون عطار ده |