عطار (غزلیات)/ای جان ز جهان کجات جویم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای جان ز جهان کجات جویم) از عطار |
' |
ای جان ز جهان کجات جویم | جانی و چو جان کجات جویم | |
چون نام و نشانت می ندانم | بی نام و نشان کجات جویم | |
چون کون و مکان حجاب راه است | در کون و مکان کجات جویم | |
چون تو نه نهانی و نه پیدا | پیدا و نهان کجات جویم | |
هستی تو چو آسمان سبکرو | در بند گران کجات جویم | |
ای از بر من چو تیر رفته | من همچو کمان کجات جویم | |
چون تو نرسی به کسی یقین است | پس من به گمان کجات جویم | |
در پرده شدی خموش گشتی | من نعرهزنان کجات جویم | |
گفتی که مرا میان جان جوی | جان نیست عیان کجات جویم | |
هستیم درین میانه کوهی است | کوهی به میان کجات جویم | |
چون جان فرید در تو محو است | دل در خفقان کجات جویم | |
گفتی که چو گم شوی مرا جوی | گم گشتهی جان کجات جویم |