عطار (غزلیات)/ای بی نشان محض نشان از که جویمت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای بی نشان محض نشان از که جویمت) از عطار |
' |
ای بی نشان محض نشان از که جویمت | گم گشت در تو هر دو جهان از که جویمت | |
تو گم نهای و گمشدهی تو منم ولیک | تا یافت یافت مینتوان از که جویمت | |
دل در فنای وحدت و جان در بقای صرف | من گمشده درین دو میان از که جویمت | |
پیدا بسی بجستمت اما نیافتم | اکنون مرا بگو که نهان از که جویمت | |
چون در رهت یقین و گمانی همی رود | ای برتر از یقین و گمان از که جویمت | |
در بحر بی نهایت عشقت چو قطرهای | گم شد نشان مه به نشان از که جویمت | |
تا بود که بویی از تو بیابد دلم چو جان | بیرون شد از زمان و مکان از که جویمت | |
در جست و جوی تو دلم از پرده اوفتاد | ای در درون پردهی جان از که جویمت | |
عطار اگرچه یافت به عین یقین تورا | ای بس عیان به عین عیان از که جویمت |