عطار (غزلیات)/اگر خورشید خواهی سایه بگذار

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (اگر خورشید خواهی سایه بگذار)
از عطار
'


اگر خورشید خواهی سایه بگذار چو مادر هست شیر دایه بگذار چو با خورشید هم‌تک می‌توان شد ز پس در تک زدن چون سایه بگذار چو همسایه است با جان تو جانان بده جان و حق همسایه بگذار تو را سرمایه‌ی هستی بلایی است زیانت سود کن سرمایه بگذار چو مردان جوشن و شمشیر برگیر نه‌ای آخر چو زن پیرایه بگذار فلک طشت است و اختر خایه در طشت خیال علم طشت و خایه بگذار فروتر پایه‌ی تو عرش اعلاست تو برتر رو فروتر پایه بگذار فرید از مایه‌ی هستی جدا شد تو هم مردی شو و این مایه بگذار