عبید زاکانی (غزلیات)/زهی لعل لبت درج لالی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عبید زاکانی (غزلیات) (زهی لعل لبت درج لالی)
از عبید زاکانی
'


زهی لعل لبت درج لالی مه روی ترا شب در حوالی
چو چشمت گشتم از بیمار شکلی چو زلفت گشتم از آشفته حالی
حدیث زلف خود از چشم من پرس «سل السهران عن طول اللیالی»
ز شوق قامتت مردم خدا را «ترحم ذلتی یا ذالمعالی»
ز هجرت ناله میکردم خرد گفت عبید از یار دوری چون ننالی