عبید زاکانی (غزلیات)/خوش بود گر تو یار ما باشی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عبید زاکانی (غزلیات) (خوش بود گر تو یار ما باشی)
از عبید زاکانی
'


خوش بود گر تو یار ما باشی مونس روزگار ما باشی
روزکی همنشین ما گردی شبکی در کنار ما باشی
ما همه بندگان حلقه بگوش تو خداوندگار ما باشی
همچو سگ میدویم در پی تو بو که ناگه شکار ما باشی
غم نگردد به گرد خاطر ما گر دمی غمگسار ما باشی
تا دل بیقرار ما باشد در دل بیقرار ما باشی
تا منم بنده‌ی توام چو عبید تا توئی شهریار ما باشی