صائب تبریزی (غزلیات)/اشک است، درین مزرعه، تخی که فشانیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | صائب تبریزی (غزلیات) (اشک است، درین مزرعه، تخمی که فشانیم) از صائب تبریزی |
' |
اشک است، درین مزرعه، تخمی که فشانیم | آه است، درین باغ، نهالی که رسانیم | |
از ما گلهی بیثمری کس نشینده است | هر چند که چون بید سراپای زبانیم | |
بیداری دولت به سبکروحی ما نیست | هر چند که چون خواب بر احباب گرانیم | |
چون تیر مدارید ز ما چشم اقامت | کز قامت خم گشته در آغوش کمانیم | |
گر صاف بود سینهی ما، هیچ عجب نیست | عمری است درین میکده از درد کشانیم | |
موقوف نسیمی است ز هم ریختن ما | آمادهی پرواز چو اوراق خزانیم | |
از ما خبر کعبهی مقصود مپرسید | ما بیخبران قافلهی ریگ روانیم | |
عمری است که در خرقهی پرهیز چو صائب | سرحلقهی رندان خرابات جهانیم |