شیخ بهائی (نان و حلوا)/با دف و نی، دوش آن مرد عرب
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | شیخ بهایی (نان و حلوا) (با دف و نی، دوش آن مرد عرب) از شیخ بهایی |
' |
با دف و نی، دوش آن مرد عرب وه! چه خوش میگفت، از روی طرب: ایهاالقوم الذی فیالمدرسه کل ما حصلتموها وسوسه فکر کم ان کان فی غیر الحبیب مالکم فیالنشاة الاخری نصیب فاغسلوا یا قوم عن لوح الفؤاد کل علم لیس ینجی فیالمعاد ساقیا! یک جرعه از روی کرم بر بهایی ریز، از جام قدم تا کند شق، پردهی پندار را هم به چشم یار بیند یار را