شیخ بهائی (مثنویات پراکنده)/دلم از قال و قیل گشته ملول
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | شیخ بهایی (مثنویات پراکنده) (دلم از قال و قیل گشته ملول) از شیخ بهایی |
' |
دلم از قال و قیل گشته ملول ای خوشا خرقه و خوشا کشکول لوحش الله، ز سینه جوشیها یاد ایام خرقه پوشیها ای خوش ایام شام و مصر و حجاز فارغ از فکرهای دور و دراز باز گیرم شهنشهی از سر و ز کلاه نمد کنم افسر شود آن پوست تخته، تختم باز گردد از خواب، چشم بختم باز خاک بر فرق اعتبار کنم خنده بر وضع روزگار کنم