شیخ بهائی (غزلیات)/پای امیدم، بیابان طلب گم کردهای
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | شیخ بهایی (غزلیات) (پای امیدم، بیابان طلب گم کردهای) از شیخ بهایی |
' |
پای امیدم، بیابان طلب گم کردهای شوق موسایم، سر کوی ادب، گم کردهای باد گلزار خلیلم، شعله دارم در بغل نالهی ایوب دردم، راه لب گم کردهای میکند زلفت منادی بر در دلها که من گوهر خورشید در دامان شب گم کردهای گوهر یکتای بحر دودمان دانشم لیکن از ننگ سرافرازی، لقب گم کردهای ای بهایی! تا که گشتم ساکن صحرای عشق در ره طاعت، سر راه طلب گم کردهای