شیخ بهائی (غزلیات)/مقصود و مراد کون دیدیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | شیخ بهایی (غزلیات) (مقصود و مراد کون دیدیم) از شیخ بهایی |
' |
مقصود و مراد کون دیدیم میدان هوس، به پی دویدیم هر پایه کزان بلندتر بود از بخشش حق، بدان رسیدیم چون بوقلمون، به صد طریقت بر اوج هوای دل، تپیدیم رخ بر رخ دلبران نهادیم لحن خوش مطربان شنیدیم در باغ جمال ماهرویان ریحان و گل و بنفشه چیدیم چون ملک بقا نشد میسر زان جمله، طمع از آن بریدیم وز دانهی شغل باز جستیم وز دام عمل، برون جهیدیم رفتیم به کعبهی مبارک در حضرت مصطفی رسیدیم جستیم هزار گونه تدبیر تا تیغ اجل، سپر ندیدیم کردیم به جان و دل تلافی چون دعوت «ارجعی» شنیدیم بیهوده صداع خود ندادیم تسلیم شدیم و وارهیدیم باشد که چه بعد ما عزیزی گوید چه به مشهدش رسیدیم: ایام وفا نکرد با کس در گنبد او نوشته دیدیم