شیخ بهائی (شیر و شکر)/زین رنج عظیم، خلاصی جو

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' شیخ بهایی (شیر و شکر) (زین رنج عظیم، خلاصی جو)
از شیخ بهایی
'


زین رنج عظیم، خلاصی جو دستی به دعا بردار و بگو یارب، یارب، به کریمی تو به صفات کمال رحیمی تو یارب، به نبی و وصی و بتول یارب، به تقرب سبطین رسول یارب، به عبادت زین عباد به زهادت باقر علم و رشاد یارب، یارب، به حق صادق به حق موسی، به حق ناطق یارب، یارب، به رضا، شه دین آن ثامن من اهل یقین یارب، به تقی و مقاماتش یارب، به نقی و کراماتش یارب، به حسن، شه بحر و بر به هدایت مهدی دین‌پرور کاین بنده‌ی مجرم عاصی را وین غرقه‌ی بحر معاصی را از قید علائق جسمانی از بند وساوس شیطانی لطف بنما و خلاصش کن محرم به حریم خواصش کن یارب، یارب، که بهایی را این بیهده گرد هوایی را که به لهو و لعب، شده عمرش صرف ناخوانده ز لوح وفا یک حرف زین غم برهان که گرفتارست در دست هوی و هوس زارست در شغل ز خارف دنیی دون مانده به هزار امل، مفتون رحمی بنما به دل زارش بگشا به کرم، گره از کارش زین بیش مران، ز در احسان به سعادت ساحت قرب رسان وارسته ز دنیی دونش کن سر حلقه‌ی اهل جنونش کن