سیف فرغانی (قصاید و قطعات)/حسن هر جا که در جهان برود
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سیف فرغانی (قصاید و قطعات) (حسن هر جا که در جهان برود) از سیف فرغانی |
' |
حسن هر جا که در جهان برود | عشق در پی چو بیدلان برود | |
حسن هر جا به دلستانی رفت | عشق بر کف نهاده جان برود | |
حسن لیلی صفت چو حکمی کرد | عشق مجنون سلب بر آن برود | |
در پی حسن دلربا هر روز | عشق بیبال جان فشان برود | |
گر تو شرح کتاب حسن کنی | مهر و مه چون ورق در آن برود | |
هر چه در مکتب خبر علم است | جمله بر تختهی عیان برود | |
نقطهی عشق اگر پذیرد بسط | بت به مسجد فغان کنان برود | |
عشق خورشید و بود ما سایه است | هر کجا این بیاید آن برود | |
سر عشقم چو بر زبان آمد | گر بگویم مرا زبان برود | |
رهنورد بیان چو سربکشد | ترسم از دست من عنان برود | |
به سخن گفتم از دل تنگم | انده حسن دلستان برود | |
بر من این داغ از آتش عشق است | که به آب از من این نشان برود | |
دل که فرمانش بر جهان برود | کرد حکمی که جان بر آن برود | |
گرد میدان انفس و آفاق | همچو گویی به سر دوان برود | |
از نشانهای او دل است آگاه | هر کجا دل دهد نشان برود ... |