سنایی غزنوی (غزلیات)/هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سنایی غزنوی (غزلیات) (هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم)
از سنایی غزنوی
'


هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم من روی ترا ای بت مانند ندانم
هر گه که برآیی به سر کو به تماشا خواهم که دل و دیده و جان بر تو فشانم
هجرانت دمار از من بیچاره برآورد گر دست نگیری تو مرا زنده نمانم
یک ره نظری کن به سوی بنده نگارا ای چشم و چراغ من و ای جان جهانم
گر هیچ ظفر یابم یک روز بر آن کوی هرگز نشوم مرده و جاوید بمانم
گر دولت یاری کند و بخت مساعد من فرق سر از چرخ فلک در گذرانم