سنایی غزنوی (غزلیات)/میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید) از سنایی غزنوی |
' |
میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید | مملکت بر وی سهی شد ملک بر وی آرمید | |
نامه آن نامهست کاکنون عاشقی خواهد نوشت | پرده آن پردهست کاکنون عاشقی خواهد درید | |
دلبران را جان همی بر روی او باید فشاند | نوخطان را می همی بر یاد او باید چشید | |
آفت جانهای ما شد خط دلبندش ولیک | آفت جان را ز بت رویان به جان باید خرید | |
گویی اکنون راست شد «والشمس» اندر آسمان | آیت «واللیل» کرد و «الضحاش» اندر کشید | |
گر ز مرد گرد بیجادهش پدید آمد چه شد | خرمی باید که اندر سبزه زیباتر نبید | |
هر چه عمرش بیش گردد بیش گرداند زمان | چون غزلهای سنایی تری اندر وی پدید | |
کی تبه گرداندش هرگز به دست روزگار | صورتی کایزد برای عشقبازی آفرید |