سنایی غزنوی (غزلیات)/موی چون کافور دارم از سر زلفین تو

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سنایی غزنوی (غزلیات) (موی چون کافور دارم از سر زلفین تو)
از سنایی غزنوی
'


موی چون کافور دارم از سر زلفین تو زندگانی تلخ دارم از لب شیرین تو خاک بر سر کردم از طور رخ پر آب تو سنگ بر دل بستم از جور دل سنگین‌تو مونس من ماه و پروینست هر شب تا به روز زان رخ چون ماه و زان دندان چون پروین تو زعفرانست از رخ من توده بر بالین من ارغوانست از رخ تو سوده بر بالین تو گر مسلمان کشتن آیین باشد اندر کافری در مسلمانی مسلمان کشتنست آیین تو رخنه افتد بیشک اندر دین تو زین کارها کی پسندد عاشق تو رخنه اندر دین تو