سنایی غزنوی (غزلیات)/رورو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (رورو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم) از سنایی غزنوی |
' |
رورو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم وز دام هوای تو بجستیم و برستیم چونان که تو از صحبت ما سیر شدستی ما نیز هم از صحبت تو سیر شدستیم از تف دل و آتش عشقت برهیدیم در سایهی دیوار صبوری بنشستیم ور زان که تو دل بردی ما نیز ببردیم ور زان که تو نگشادی ما نیز ببستیم از عشوهی عشق تو بجستیم یکی دم وز خار خمار تو همه ساله چو مستیم شبهای فراق تو ندیدیم نهایت از روز وصال تو مگر باد به دستیم گر هیچ ظفر یابیم ای مایهی شادی در خواب خیال تو بجز آن نپرستیم چونان که تو ببریدی ما نیز بریدیم چونان که تو بشکستی ما نیز شکستیم زین بیش نخواهم که کنی یاد سنایی با مات چکارست چنانیم که هستیم