سنایی غزنوی (غزلیات)/خیز تا می خوریم و غم نخوریم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (خیز تا می خوریم و غم نخوریم) از سنایی غزنوی |
' |
خیز تا می خوریم و غم نخوریم وانده روز نامده نبریم تا توانیم کرد با همه کس رادمردی و مردمی سپریم قصد آزار دوستان نکنیم پردهی راز دشمنان ندریم نشنوین آنچه ناشنودنیست زانچه ناگفتنیست درگذریم ما که خواهیم جست عیب کسان عیب خود بر خودی همی شمریم ای که گفتی که عاقبت بنگر ما نه مردان عاقبت نگریم بندهی نیکوان لاله رخیم عاشق دلبران سیمبریم شب نباشیم جز به مصطبهها روز هر سو به گلخنی دگریم می کشان و مقامران دغا همه از ما بهند و ما بتریم پاکبازان هر دو عالم را به گه باختن به جو نخریم دوستار نگار و سرخ مییم دشمن مال مادر و پدریم پدران را خدای مزد دهاد نه چو ما کس که ناخلف پسریم