سنایی غزنوی (غزلیات)/ای به رخسار کفر و ایمان هم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سنایی غزنوی (غزلیات) (ای به رخسار کفر و ایمان هم)
از سنایی غزنوی
'


ای به رخسار کفر و ایمان هم وی به گفتار درد و درمان هم
زلف پر تاب تو چو قامت من چنبرست ای نگار چوگان هم
خیره ماند از لب تو بیجاده به سر تو که لعل و مرجان هم
از رخ تو دلیل اثباتست عالم عقل را و برهان هم
در ره تو ز رنج کهسارست بی کناره ز غم بیابان هم
بر سر کوی عاشقی صبرست ایستاده ذلیل و حیران هم
بر دل و جان بنده حکم تراست ای شهنشاه حسن فرمان هم
چند گویی که از تو برگردم با همه بازیست و با جان هم؟