سعدی (غزلیات)/هر که بی او زندگانی می‌کند

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۹ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (هر که بی او زندگانی می‌کند)
از سعدی
'


هر که بی او زندگانی می‌کند گر نمی‌میرد گرانی می‌کند
من بر آن بودم که ندهم دل به عشق سروبالا دلستانی می‌کند
مهربانی می‌نمایم بر قدش سنگ دل نامهربانی می‌کند
برف پیری می‌نشیند بر سرم همچنان طبعم جوانی می‌کند
ماجرای دل نمی‌گفتم به خلق آب چشمم ترجمانی می‌کند
آهن افسرده می‌کوبد که جهد با قضای آسمانی می‌کند
عقل را با عشق زور پنجه نیست احتمال از ناتوانی می‌کند
چشم سعدی در امید روی یار چون دهانش درفشانی می‌کند
هم بود شوری در این سر بی خلاف کاین همه شیرین زبانی می‌کند