سعدی (غزلیات)/گلبنان پیرایه بر خود کردهاند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (گلبنان پیرایه بر خود کردهاند) از سعدی |
' |
گلبنان پیرایه بر خود کردهاند | بلبلان را در سماع آوردهاند | |
ساقیان لاابالی در طواف | هوش میخواران مجلس بردهاند | |
جرعهای خوردیم و کار از دست رفت | تا چه بی هوشانه در میکردهاند | |
ما به یک شربت چنین بیخود شدیم | دیگران چندین قدح چون خوردهاند | |
آتش اندر پختگان افتاد و سوخت | خام طبعان همچنان افسردهاند | |
خیمه بیرون بر که فراشان باد | فرش دیبا در چمن گستردهاند | |
زندگانی چیست مردن پیش دوست | کاین گروه زندگان دل مردهاند | |
تا جهان بودست جماشان گل | از سلحداران خار آزردهاند | |
عاشقان را کشته میبینند خلق | بشنو از سعدی که جان پروردهاند |