سایه و نور بیدل شیرازی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو




من آدمی به جمالت ندیده ام مطبوع تبارک الله از آن صانع و ازین مصنوع




به این بها و درخشندگی و زیبایی نکرده در همه آفاق آفتاب طلوع




گرت ببیند و زاهد ز خویشتن نرود رواست داردم از بیخودی اگر ممنوع




شگفت نیست که بنیاد هستی ام ببرد مرا ز دیده ز بس جاریست سیل دموع




ز نقش روی تو دیدم نخست من نقاش هنوز شیخ فرو مانده در اصول و فروع




جدایی نبود در میانسایه و نور بود یکی به حقیقت چو تابع و متبوع




میان شیخ و برهمن نبود هیچ نزاع اگر به مسئله در دست بودشان موضوع




ندید غیر خدا هر که از خودی بگذشت تو نیز خویشتن مبین تا دوئی شود مرفوع




بیار باده و از محتسب نترسانم که می پرستی بیدل شیوع یافت شیوع



M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۱۷ (UTC)