زد و خورد مسلحانه تروریست‌های سازمان چریک‌های فدایی با ماموران در دولت‌آباد کرج ۸ تیر ماه ۱۳۵۴

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۲۹ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی « '''زد و خورد مسلحانه تروریست‌های سازمان چریک‌های فدایی با ماموران در دولت...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو


زد و خورد مسلحانه تروریست‌های سازمان چریک‌های فدایی با ماموران در دولت‌آباد کرج ۸ تیر ماه ۱۳۵۴

۸ تیر ماه ۱۳۵۴ در زدوخورد مسلحانه با مأموران، ۴ زن و مرد تروریست چریک کشته شدند. امروز به آگاهی رسید: «مأمورین انتظامی در پی‌گیری به منظور دستگیری چند نفر از افراد خرابکار و تروریست مخفی‌گاه چهار نفر از تروریست‌های سازمان چریک‌های فدایی خلق را که سه مرد و یک زن بودند، در منطقه‌ای در قریه دولت‌آباد کرج کشف و بامدادان برای دستگیری آن‌ها جای پنهان شدن آن‌ها را محاصره نمودند. در اثر تیراندازی تروریست‌ها از درون مخفی‌گاه، یک تن از مأمورین به نام علی اصغر افشار جان باخت، در نتیجه سایر مأمورین ناگزیر شدند به سوی تروریست‌های چریک فدایی که با تیراندازی و مقاومت مسلحانه قصد فرار داشتند تیراندازی نمایند. در اثر تیراندازی متقابل مأمورین، سه نفر خرابکار مرد کشته شدند و خرابکار زن هنگامی که قصد داشت به طرف مأمورین نارنجک پرتاب نماید، نارنجک در دست او منفجر و کشته شد. یکی از مأمورین نیز در اثر ترکش نارنجک مجروح و به بیمارستان منتقل گردید. هویت زن خرابکار که کشته شده است نزهت‌السادات روحی آهنگران می‌باشد که چهار سال پیش مدتی زندانی و سپس از زندان مرخص شده بود.

از چهار تن تروریست‌های چریک فدایی که کشته شده‌اند یکی از آن‌ها مارتیک غازاریان نام دارد که از سه سال پیش متواری بوده است و به اتفاق نزهت‌السادات روحی آهنگران در چند قتل و کارهای تروریستی همدست بوده است و شخصی به نام ابراهیم انوشیروان پور، مهندس شرکت نفت را در اواخر اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۴ در تهران به قتل رسانیده بودند. تروریست دیگر محمود عظیمی بلوریان فرزند محمد حسین نام دارد که دارای پیشینه کارهای تروریستی بوده و یک بار نیز در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به همین علت بازداشت و به دو سال زندان محکوم شده بود. نامبرده پس از آزادی از زندان مجدداً فعالیت‌های تروریستی خود را از سر گرفته بود. از خرابکاران یک قبضه مسلسل و پنج قبضه سلاح کمری تعدادی نارنجک و مقادیر قابل توجهی مواد منفجره و مقداری نشریات و اعلامیه‌های مضره به دست آمده است.

خرابکاران که به هنگام مقاومت مسلحانه در برابر مأمورین انتظامی در دولت‌آباد کرج کشته شدند، خانه‌ای را که در آن سکونت داشتند به صورت یک دژ جنگی کوچک درآورده بودند. این خانه در عین حال یک زرادخانه کوچک بود که خرابکاران افزون بر نگهداری سلاح‌های خود، در آن‌جا اقدام به ساختن بمب و نارنجک دستی نیز می‌کردند. پنج پنجره این خانه که چهار اتاق، یک انباری، یک دستشویی و یک زیرزمین دارد به بیرون باز می‌شود. خرابکاران نرده حفاظ یکی از پنجره‌ها را چنان دست کاری کرده بودند که در صورت برخورد با مأمورین انتظامی بتوانند بگریزند. آن‌ها به گفته اهالی محل و همسایگان، زندگی مرموزی داشتند. مردها فقط شب‌ها و روزهای جمعه از خانه بیرون می‌آمدند و در ایام دیگر هفته فقط یک زن خرابکار شب‌ها برای بردن آب از خانه بیرون می‌آمد.

زرادخانه کوچک- در این خانه پس از کشته شدن خرابکاران پنج قبضه اسلحه کمری با صدا خفه کن، یک مسلسل، یک دستگاه برش کاغذ، تعدادی فشنگ، دو نقشه که موقعیت و راه‌های تهران و کشور را نشان می‌دهد، یک دستگاه پلی کپی دستی کوچک، زنگ اخبار، مقدار زیادی باروت و ساچمه، هشت نارنجک جنگی، چند نارنجک دست ساخت خرابکاران، چند دست لباس و کلاه شاپو که برای تغییر چهره و گم کردن رد بوسیله خرابکاران مورد استفاده قرار می‌گرفت، وسائل و لوازم کمک‌های اولیه پزشکی، تعدادی قرص «سیانور»، کتاب‌های کمونیستی و اعلامیه‌های فراوان و مقداری پلی کپی به دست آمد. خرابکاران همچنین مقدار زیادی بمب آتش‌زا در اختیار داشتند و لوازم مورد نیاز خود را با یک دستگاه موتور سیکلت قوی به این خانه حمل می‌کردند.

مردم چه می‌گویند- دیروز ساعتی پس از زد و خورد مأموران انتظامی با گروه خرابکاران که منجر به کشته شدن یک زن و سه مرد خرابکار و به شهادت رسیدن یکی از مأموران شد، قاسم کمالی خبرنگار اطلاعات در کرج می‌نویسد:

خانه‌ای که خرابکاران در آن کشته شدند در جاده کارخانه قند قرار گرفته و خرابکاران آن را مدتی پیش، از مالکش که مشهدی حسین نام دارد اجاره کرده بودند. علی افشار دوست کارمند اداره برق که خانه‌اش روبروی این خانه قرار دارد به خبرنگار اطلاعات گفت: «مشهدی حسین صاحب این خانه به من گفته بود که خانه را به دو خانواده اجاره داده است. چیزی که نظرم را جلب کند از ساکنان خانه ندیده بودم. ولی اغلب زن جوانی را می‌دیدم که از برابر این خانه می‌گذرد. زن وقتی مرا می‌دید دست‌هایش را جلوی صورت می‌گرفت و چهره‌اش را می‌پوشاند. درِ این خانه همیشه بسته بود و هیچوقت آن را باز نمی‌کردند.

خانه اشباح!- خانم خورشید فلاح قلی‌زاده همسر افشار دوست گفت: پرده‌های پنجره‌ها همیشه کشیده بود و ما نمی‌دانستیم در اتاق‌های این خانه چه می‌گذرد. اصلاً صدایی از این خانه به گوش نمی‌رسید، گویی خانه خالی از سکنه است. فقط شب‌ها یک زن جوان برای بردن آب، از خانه بیرون می‌آمد و پس از تهیه آب دوباره به خانه بازمی‌گشت. محمد افشاردوست پسر ۱۳ ساله این زن و شوهر گفت: بیشتر اوقات یک زن جوان از کوچه ما می‌گذشت. اما به محض اینکه کسی را می‌دید چهره خود را می‌پوشاند. خانم فاطمه خارکن یکی دیگری از همسایگان گفت: دیروز هنگامی که برای همسرم که در یک کلیومتری این منطقه کار می‌کرد چای می‌بردم، هلیکوپتری را دیدم که بالای خانه خرابکاران پرواز می‌کرد. چند لحظه بعد صدای تیراندازی بلند شد و من که وحشت کرده بودم به سرعت از آن محل دور شدم. من اغلب یک زن جوان را می‌دیدم که به این خانه رفت و آمد می‌کرد و شبیه مهستی «خواننده» بود و من خیال می‌کردم که او مهستی است و چون با ساکنان این خانه دوست است، به این خانه رفت و آمد می‌کند. همچنین رفت و آمد ساکنان این خانه در روز خیلی محدود بود، اکثراً شب‌ها از خانه بیرون می‌آمدند. فقط روزهای جمعه با هم به گردش می‌رفتند. دیروز وقتی مأموران را در حال تیراندازی با ساکنان خانه دیدم، فهمیدم که آن‌ها خرابکارند. یکی از خرابکاران به هنگام زد و خورد همدستانش با مأموران، در حالیکه در هر دستش یک قبضه هفت تیر بود از خانه فرار کرد. او هنگام فرار با یک مهندس، برخورد کرد. مهندس می‌خواست او را دستگیر کند، اما خرابکار با مشت و لگد به جان وی افتاد و او را به زمین انداخت و به سرعت از محل دور شد ولی بعداً به دام افتاد. محمد علی رحمان‌نژاد گفت: دیروز پس از کشته شدن سه نفر، زنی هم (نزهت‌السادات روحی- آهنگران) که می‌خواست نارنجکی به سوی مأموران پرتاب کند با انفجار نارنجک در دستش کشته شد.