رفیق بی تکبر یار همدرد

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو

رفیق بی تکبر یارهمدرد مرادرسینه ازگل یک دلی هست که می گویم به اوهرمشکلی هست

اگرروزی گرفتارآیم ازغم غریق ازغم نگردم ساحلی هست

رفیق بی تکبریارهمدرد که همچون شمع درهرمحفلی هست

نمی یابم دری جزکوی جانان خدایا غیرازاین هم منزلی هست؟

هنربی عیب ممکن نیست لیکن مگرمسکین ترازمن سایلی هست؟

چومن آموختم ازعشق درسی که هرجاحق نباشدباطلی هست

بسی گفتیدهادی نکته دان است ولی دیدیم اوراجاهلی هست