دیوان شمس/گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم) از مولوی |
' |
گر به خوبی می بلافد لا نسلم لا نسلم | کاندر این مکتب ندارد کر و فری هر معلم | |
متهم شو همچو یوسف تا در آن زندان درآیی | زانک در زندان نیاید جز مگر بدنام و ظالم | |
جای عاقل صدر دیوان جای مجنون قعر زندان | حبس و تهمت قسم عاشق تخت و منبر جای عالم | |
کم طمع شد آن کسی کو طمع در عشق تو بندد | کم سخن شد آن کسی که عشق با او شد مکالم | |
پنجه اندر خون شیران دارد آن شیر سمایی | غمزه خون خوار دارد غم ندارد از مظالم | |
گر بگویم ور خموشم ور بجوشم ور نجوشم | اندر این فتنه خوشم من تو برو می باش سالم | |
مشک بربند ای سقا تو گر چه اندر وقت خوردن | مستی آرد این معانی حیرت آرد این معالم |