دیوان شمس/همچو گل سرخ برو دست دست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (همچو گل سرخ برو دست دست) از مولوی |
' |
همچو گل سرخ برو دست دست | همچو میی خلق ز تو مست مست | |
بازوی تو قوس خدا یافت یافت | تیر تو از چرخ برون جست جست | |
غیرت تو گفت برو راه نیست | رحمت تو گفت بیا هست هست | |
لطف تو دریاست و منم ماهیش | غیرت تو ساخت مرا شست شست | |
مرهم تو طالب مجروحهاست | نیست غم ار شست توام خست خست | |
ای که تو نزدیکتر از دم به من | دم نزنم پیش تو جز پست پست | |
گر چه یکی یوسف و صد گرگ بود | از دم یعقوب کرم رست رست | |
مست همه گرد در این شهر ما | دزد و عسس را شه ما بست بست |