دیوان شمس/هر چه آن خسرو کند شیرین کند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (هر چه آن خسرو کند شیرین کند) از مولوی |
' |
هر چه آن خسرو کند شیرین کند | چون درخت تین که جمله تین کند | |
هر کجا خطبه بخواند بر دو ضد | همچو شیر و شهدشان کابین کند | |
با دم او میرود عین الحیات | مرده جان یابد چو او تلقین کند | |
مرغ جانها با قفصها برپرند | چونک بنده پروری آیین کند | |
عالمی بخشد به هر بنده جدا | کیست کو اندر دو عالم این کند | |
گر به قعر چاه نام او بری | قعر چه را صدر علیین کند | |
من بر آنم که شکرریزی کنم | از شکر گر قسم من تعیین کند | |
کافری گر لاف عشق او زند | کفر او را جمله نور دین کند | |
خار عالم در ره عاشق نهاد | تا که جمله خار را نسرین کند | |
تو نمیدانی که هر که مرغ اوست | از سعادت بیضهها زرین کند | |
بس کنم زین پس نهان گویم دعا | کی نهان ماند چو شه آمین کند |