دیوان شمس/میدوید از هر طرف در جست و جو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (میدوید از هر طرف در جست و جو) از مولوی |
' |
میدوید از هر طرف در جست و جو | چشم پرخون تیغ در کف عشق او | |
دوش خفته خلق اندر خواب خوش | او به قصد جان عاشق سو به سو | |
گاه چون مه تافته بر بامها | گاه چون باد صبا او کو به کو | |
ناگهان افکند طشت ما ز بام | پاسبانان درشده در گفت و گو | |
در میان کوی بانگ دزد خاست | او بزد زخمی و پنهان کرد رو | |
گرد او را پاسبانی درنیافت | کش زبون گشتهست چرخ تندخو | |
بر سر زخم آمد افلاطون عقل | کو نشانها را بداند مو به مو | |
گفت دانستم که زخم دست کیست | کو است اصل فتنههای تو به تو | |
چونک زخم او است نبود چارهای | آنچ او بشکافت نپذیرد رفو | |
از پی این زخم جان نو رسید | جان کهنه دستها از خود بشو | |
عشق شمس الدین تبریزی است این | کو برون است از جهان رنگ و بو |