دیوان شمس/من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا) از مولوی |
' |
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا | آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا | |
بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان | دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا | |
نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را | آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا | |
ای جان جان جان جان ما نامدیم از بهر نان | برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا | |
اول بگیر آن جام مه بر کفه آن پیر نه | چون مست گردد پیر ده رو سوی مستان ساقیا | |
رو سخت کن ای مرتجا مست از کجا شرم از کجا | ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا | |
برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا | تا بخت ما خندان شود پیش آی خندان ساقیا |