دیوان شمس/مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند) از مولوی |
' |
مستی سلامت میکند پنهان پیامت میکند | آن کو دلش را بردهای جان هم غلامت میکند | |
ای نیست کرده هست را بشنو سلام مست را | مستی که هر دو دست را پابند دامت میکند | |
ای آسمان عاشقان ای جان جان عاشقان | حسنت میان عاشقان نک دوستکامت میکند | |
ای چاشنی هر لبی ای قبله هر مذهبی | مه پاسبانی هر شبی بر گرد بامت میکند | |
آن کو ز خاک ابدان کند مر دود را کیوان کند | ای خاک تن وی دود دل بنگر کدامت میکند | |
یک لحظهات پر میدهد یک لحظه لنگر میدهد | یک لحظه صحبت میکند یک لحظه شامت میکند | |
یک لحظه میلرزاندت یک لحظه میخنداندت | یک لحظه مستت میکند یک لحظه جامت میکند | |
چون مهرهای در دست او گه باده و گه مست او | این مهرهات را بشکند والله تمامت میکند | |
گه آن بود گه این بود پایان تو تمکین بود | لیکن بدین تلوینها مقبول و رامت میکند | |
تو نوح بودی مدتی بودت قدم در شدتی | ماننده کشتی کنون بیپا و گامت میکند | |
خامش کن و حیران نشین حیران حیرت آفرین | پخته سخن مردی ولی گفتار خامت میکند |