دیوان شمس/مرا هر لحظه قربان است جانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (مرا هر لحظه قربان است جانی) از مولوی |
' |
مرا هر لحظه قربان است جانی | تو را هر لحظه در بنده گمانی | |
دو چشم تو بیان حال من بس | که روشنتر از این نبود بیانی | |
جهان چون نی هزاران ناله دارد | که یک نی دید از شکرستانی | |
از آن شکرستان دیدم نشانها | ندیدم از تو شیرینتر نشانی | |
مثال عشق پیدایی و پنهان | ندیدم همچو تو پیدا نهانی | |
جهان جویای توست و جای آن هست | مثل بشنو که جان به از جهانی | |
نهای بر آسمان ای ماه لیکن | شود هر جا که تابی آسمانی |