دیوان شمس/مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب) از مولوی |
' |
مجلس خوش کن از آن دو پاره چوب | عود را درسوز و بربط را بکوب | |
این ننالد تا نکوبی بر رگش | وان دگر در نفی و در سوزست خوب | |
مجلسی پرگرد بر خاشاک فکر | خیز ای فراش فرش جان بروب | |
تا نسوزی بوی ندهد آن بخور | تا نکوبی نفع ندهد این حبوب | |
نیر اعظم بدان شد آفتاب | کو در آتش خانه دارد بیلغوب | |
ماه از آن پیک و محاسب میشود | کو نیاساید ز سیران و رکوب | |
عود خلقانند این پیغامبران | تا رسدشان بوی علام الغیوب | |
گر به بو قانع نهای تو هم بسوز | تا که معدن گردی ای کان عیوب | |
چون بسوزی پر شود چرخ از بخور | چون بسوزد دل رسد وحی القلوب | |
حد ندارد این سخن کوتاه کن | گر چه جان گلستان آمد جنوب | |
صاحب العودین لا تهملهما | حرقن ذا حرکن ذا للکروب | |
من یلج بین السکاری لا یفق | من یذق من راح روح لا یتوب | |
اغتنم بالراح عجل و استعد | من خمار دونه شق الجیوب | |
این تنجو ان سلطان الهوی | جاذب العشاق جبار طلوب |