دیوان شمس/ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم) از مولوی |
' |
ما آتش عشقیم که در موم رسیدیم | چون شمع به پروانه مظلوم رسیدیم | |
یک حمله مردانه مستانه بکردیم | تا علم بدادیم و به معلوم رسیدیم | |
در منزل اول به دو فرسنگی هستی | در قافله امت مرحوم رسیدیم | |
آن مه که نه بالاست نه پست است بتابید | وان جا که نه محمود و نه مذموم رسیدیم | |
تا حضرت آن لعل که در کون نگنجد | بر کوری هر سنگ دل شوم رسیدیم | |
با آیت کرسی به سوی عرش پریدیم | تا حی بدیدیم و به قیوم رسیدیم | |
امروز از آن باغ چه بابرگ و نواییم | تا ظن نبری خواجه که محروم رسیدیم | |
ویرانه به بومان بگذاریم چو بازان | ما بوم نهایم ار چه در این بوم رسیدیم | |
زنار گسستیم بر قیصر رومی | تبریز ببر قصه که در روم رسیدیم |