دیوان شمس/روزی که مرا ز من ستانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (روزی که مرا ز من ستانی) از مولوی |
' |
روزی که مرا ز من ستانی | ضایع مکن از من آنچ دانی | |
تا با تو چو خاص نور گردم | آن نور لطیف جاودانی | |
تا چند کنم ز مرگ فریاد | با همچو تو آب زندگانی | |
گر مرگم از او است مرگ من باد | آن مرگ به از دم جوانی | |
از خرمن خویش ده زکاتم | زان خرمن گوهر نهانی | |
منویس بر این و آن براتم | بگذار طریق امتحانی | |
خاموش ولی به دست تو چیست | باران آمد تو ناودانی |