دیوان شمس/در دل و جان خانه کردی عاقبت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (در دل و جان خانه کردی عاقبت) از مولوی |
' |
در دل و جان خانه کردی عاقبت | هر دو را دیوانه کردی عاقبت | |
آمدی کآتش در این عالم زنی | وانگشتی تا نکردی عاقبت | |
ای ز عشقت عالمی ویران شده | قصد این ویرانه کردی عاقبت | |
من تو را مشغول میکردم دلا | یاد آن افسانه کردی عاقبت | |
عشق را بیخویش بردی در حرم | عقل را بیگانه کردی عاقبت | |
یا رسول الله ستون صبر را | استن حنانه کردی عاقبت | |
شمع عالم بود لطف چاره گر | شمع را پروانه کردی عاقبت | |
یک سرم این سوست یک سر سوی تو | دوسرم چون شانه کردی عاقبت | |
دانهای بیچاره بودم زیر خاک | دانه را دردانه کردی عاقبت | |
دانه را باغی و بستان ساختی | خاک را کاشانه کردی عاقبت | |
ای دل مجنون و از مجنون بتر | مردی و مردانه کردی عاقبت | |
کاسه سر از تو پر از تو تهی | کاسه را پیمانه کردی عاقبت | |
جان جانداران سرکش را به علم | عاشق جانانه کردی عاقبت | |
شمس تبریزی که مر هر ذره را | روشن و فرزانه کردی عاقبت |