دیوان شمس/در خانه خود یافتم از شاه نشانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (در خانه خود یافتم از شاه نشانی) از مولوی |
' |
در خانه خود یافتم از شاه نشانی | انگشتری لعل و کمر خاصه کانی | |
دوش آمده بودهست و مرا خواب ببرده | آن شاه دلارامم و آن محرم جانی | |
بشکسته دو صد کاسه و کوزه شه من دوش | از عربده مستانه بدان شیوه که دانی | |
گویی که گزیدهست ز مستی رخ من بر | کز شاه رخ من بر کاری است نهانی | |
امروز در این خانه همیبوی نگار است | زین بوی به هر گوشه نگاری است عیانی | |
خون در تن من باده صرف است از این بوی | هر موی ز من هندوی مست است شبانی | |
گوشی بنه و نعره مستانه شنو تو | از قامت چون چنگ من الحان اغانی | |
هم آتش و هم باده و خرگاه چو نقد است | پیران طریقت بپذیرند جوانی | |
در آینه شمس حق و دین شه تبریز | هم صورت کل شهره و هم بحر معانی |